همیشه اگر در یک جمع، از موفقیت، فرصتهای بهدستآمده برای پیروزی، کسب ثروت و… صحبت شود، چند نفری هستند که با چهرهای پشیمان، از فرصتهایی میگویند که در گذشته برایشان پیش آمده و نتوانستهاند به خوبی از آنها استفاده کنند که اغلب دلیل آن ترس از شروع کردن است.
البته اگر از این افراد در مورد چرایی عدم اقدام کردن سوال کنید، احتمالا با بهانههای مختلفی روبهرو میشوید. مثلا:((پدرم نگذاشت، دوستم پولم را پس نداد تا کارم را شروع کنم، شرایط اقتصادی بههم ریخت و…)) اما در نهایت تعداد کمی از آنها هستند که جرئت گفتن واقعیت را دارند:((از ریسک و شروع کردن ترس داشتم!))
درهرحال، ترس از شروع کردن و اقدام، یکی از مهمترین علتهایی است که میتواند در مقابل موفقیت ما انسانها مثل یک سد محکم قرار بگیرد و باعث شود چند سال بعد، بهخاطر ناتوانی در شکستن این سدِ بهظاهر محکم، پیش خودمان شرمنده باشیم. اما یک سوال: به نظر شما افرادی که ترس از شروع کردن دارند، انسانهای ترسویی هستند؟ در ادامهی مطلب قصد داریم بعد از جواب به پرسش حاضر، در مسیر رفع ترس از عمل کردن، راهنماییتان کنیم. با ما همراه باشید.

آیا ترس از شروع کردن و اقدام، عادی است؟
ترس از شروع کردن، یکی از بزرگترین ترسهای ما انسانهاست و جالب است بدانید که ترسهای بزرگ، مثل ترس از ارتفاع، ترس از مرگ، ترس از صدای ناگهانی و… بین بیشتر انسانها مشترکند.
به نظر شما، آن بندبازی که در ارتفاع چنددهمتری روی یک طناب راه میرود، قبل از پاگذاشتن روی طناب ترسی از انجام این کار ندارد؟ یا اصلا، از خودتان سوال کنید، آیا سخنرانی که برای بار پانزدهم روی سِن سخنرانی و در مقابل هزار نفر قرار میگیرد، از صحبت دربرابر یک جمعیت بزرگ نمیترسد؟
شاید به شما کمک کند که بگوییم، طبق تحقیقات، بیشتر از 80 درصد سخنرانان حرفهای هم که دستکم در طول عمرشان بیشتر از 20 سخنرانی بزرگ داشتهاند قبل از شروع سخنرانی جدید باز دچار اضطراب و ترس میشوند. آن بندباز، کشتی گیر روی تشک، فوتبالیست معروف پشت ضربه پنالتی و همه و همه، از انجام دادن کار مقابلشان ترس دارند. اما همهی این افراد موفق، یک ویژگی مهم دارند: آنها بر ترس خود غلبه میکنند!
سخنرانان، با تکنیکهای مختلف، استرسشان از جمع را قبل از سخنرانی کاهش میدهند؛ فوتبالیست سعی میکند قبل از زدن ضربهی پنالتی به چیزی فکر نکند و بندباز هم برای کاهش ترسش از شروع، به پایین پای خود نگاه نمیکند و امثال آن.
در نهایت؛ آن کارآفرین موفق هم که بارها توانسته در زندگی کاری خود موفق باشد و دهها شغل و کارگاه تجاری را راهاندازی کند، قبل از انجام یک ریسک جدید، احساس ترس دارد ولی برای رفع آن اقدام میکند.
بنابراین، ترس از شروع کردن، برای شمایی که در ابتدای راه هستید و احتمالا تجربهای در مورد راهاندازی کسب و کار و… را هم ندارید، یک موضوع کاملا عادی است و نباید به خاطر آن، انگ ترسو بودن به خودتان بزنید.

راهکار چیست؟
انسانی که در شرایط مختلف زندگی احساس ترس میکند، ترسو نیست… اما انسانی که افسار زندگی خودش را به دست این ترس میدهد و هربار به خاطر آن از انجام فعالیتهای مد نظرش شانه خالی میکند، شاید واقعا یک ترسو باشد.
انسانهای موفق، همانهایی هستند که در ابتدای راه ترسیدند ولی با راهکارهای مختلف، بر ترس خود غلبه و راه خودشان را آغاز کردند. در نهایت، راهکار چیست؟ چهطور بر ترس خودمان از شروع کردن و اقدام غلبه کنیم؟ دقیقا برای یادگیری چگونگی انجام همین موضوع، اقدام به نوشتن این مطلب کردیم.
تکنیکهای غلبه بر ترس از شروع کردن
در ادامه و در 8 قدم به شما آموزش میدهیم که چهطور باید بر ترس شروع کردن کارهای مهم، (مخصوصا راهاندازی کسبوکار) غلبه کنید. این متن به دو قسمت تقسیم میشود. در قسمت اول 6 راهکار برای رفع ترس از شروع کردن وجود دارد و در قسمت دوم، دو راهکار برای افرادی که هنوز ترس زیادی از شروع دارند و بهنوعی، راهکارهای تکمیلی محسوب میشوند:
1_ دلیل اصلی ترس از شروع را مشخص کنید
اولین قدم برای غلبه بر ترس از شروع، تعیین دلیل اصلی آن است. به طور کلی، مهمترین ترسهایی که در زندگی باعث میشوند ما از انجام یک کار خودداری کنیم عبارتند از:
- ترس از بیمارشدن؛
- ترسِ از دستدادن منابع مالی و به فقر رسیدن؛
- ترس از مورد انتقاد دیگران واقع شدن؛
- ترس از پیرشدن؛
- و در نهایت ترس از مرگ.
احتمالا در مورد شروع کارها و اقدام کردن، با ترس از فقر و ترس از انتقاد روبهروییم. اینکه با خودمان فکر میکنیم در صورت شروع و شکست در کار، به فقر مالی میرسیم و بعد از آن، بهشدت از طرف خانواده، دوستان و آشنایان مورد انتقاد قرار میگیریم. تا اینجا فهمیدیم که مهمترین دلیلی که ما را از شروع کردن بازمیدارد چیست. اما بعد از آن چه؟
مشاهده مقاله ظاهر مناسب کاری داشته باشید
2_ باورهای مخرب را از بین ببرید
به نظر خودتان، چرا باید اینهمه از شکست خوردن و فقر بترسید و فکر کنید که قرار است به آن دچار شوید؟ یا چرا به خاطر ترس از انتقاد، کارتان را شروع نمیکنید؟ برای رسیدن به جواب این سؤال، نگاهی به گذشتهتان داشته باشید. انسانها معمولا از چیزی میترسند که قبلا مشابه آن را مشاهده یا تجربه کردهاند.
اغلب افرادی که میترسند کسبوکار جدیدشان را شروع کنند؛ پدر، برادر، عمو یا یکی از اقوام نزدیک خود را دیدهاند که بعد از اولین تصمیم برای شروع انجام کار، دچار شکست شده و بعد از آن هیچ موقع نتوانسته برای شروع دوباره اقدام کند. شاید هم بهیادآوردن فلان دوستشان که بعد از شکست چهطور مورد انتقاد بقیهی اطرافیان قرار گرفت، باعث شود ترس از انتقاد در ذهن آنها بزرگتر شده و در نتیجه باعث ترس از شروع شود. حتی این ترسها میتواند از مطالعه یا مشاهدهی داستان انسانهای دیگر نشأت گرفته باشد نه حتما مشاهدهی نزدیکان.
بعد از اینکه توانستید دلیل اصلی ترس خود را شناسایی کنید، در مرحلهی دوم باید به رفع باورهای محدود کنندهای اقدام کنید که در مقابل شما ایستاده و نمیگذارند برای شروع اقدام کنید. چهطور؟ با دیدن الگوهای موفق!
در سطح وب به دنبال زندگینامهی افراد موفق باشید… شما باید متوجه شوید که قرار نیست حتما بعد از شروع، شکست بخورید و مورد انتقاد قرار بگیرید. به جای اینکه آیندهی خودتان را با دیدهها و شنیدههای منفی قیاس بگیرید، زندگیتان را با زندگی افراد موفقی مقایسه کنید که توانستهاند در مقابل ترس ایستادگی کنند و در نتیجه به موفقیت، ثروت، لذت و… برسند. هرچه الگوهای موفق را در داستانها، زندگی نامهها و حتی اطراف خود مشاهده کنید، بیشتر متوجه این موضوع میشوید که احتمال پیروزی شما چهقدر بالاست و قرار نیست حتما آیندهی سختی بعد از شروع منتظرتان باشد.
3_ موفقیت بعد از شکست!
تاکنون چند بار داستان افراد موفقی را شنیدهاید که ابتدا شکست خوردهاند و بعد از شکست، به موفقیت رسیدهاند؟ نباید منکر این موضوع شویم که واقعا انسانهای شجاعی که بعد از شکست خوردن باز هم به دنبال رؤیاهای خود میروند، به موفقیتهای بزرگی میرسند؛ اما موضوع مهمتر این است: چرا تصور میکنید برای موفق شدن حتما باید شکست خورد؟!
متاسفانه، این، به یکی از باورهای محکم در ذهن ما تبدیل شده:((حتی اگر بعد از شروع هم شکست نخوری، در نهایت برای رسیدن به جایی که رؤیایش را داری، حتما باید شکست را تجربه کنی و از آن درس بگیری!))
خیلی از افراد موفق، در زندگی نامهی خود ذکر کردهاند که قبل از رسیدن به این شرایط رؤیایی، دچار شکست شدهاند و عزم راسخشان برای شروع دوباره، سبب ایجاد موفقیت واقعی برای آنها شده. همین موضوع باعث میشود تا بسیاری از انسانهای عادی تصور کنند پل رسیدن به موفقیت، فقط و فقط شکست خوردن است و از ترس آن شکست اولیه، دست به شروع کارها نزنند.