سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چگونه نشانههای خودشیفتگی را در دیگران تشخیص میدهید؟

افراد خودشیفته (یا Narcissist در زبان انگلیسی) رفتارهای خاصی را از خود بروز می‌دهند. یکی از ویژگی‌های بارز افراد خودشیفته این است که به احساسات دیگران اهمیتی نمی‌دهند و حس همدلی ندارند. لازم به ذکر است که بیشتر این افراد که دچار خودشیفتگی هستند خود را چنان نشان می‌دهند که انگار اهمیت زیادی برای خود قائل هستند اما این موضوع ناشی از حس عزت نفس پایین و عدم امنیت آن‌ها است. در ادامه با دانشگاه زندگی همراه شوید.

برخی اوقات به نظر می‌رسد در دنیایی زندگی می‌کنیم که مملو از افراد خودشیفته است. افرادی که خود را بسیار مهم‌تر از دیگران می‌دانند. مثلاً همکاری را در نظر بگیرید که همیشه از خودش تعریف می‌کند یا آن دوست مجازی که هر روز زندگی به ظاهر فوق‌العاده خود را در شبکه‌های اجتماعی به نمایش می‌گذارد.

اما سخت است که متوجه شویم این افراد تنها از عدم آگاهی رنج می‌برند یا مشکلات عمیق‌تری همچون خودشیفتگی دارند.

خودشیفتگی

دکتر رامانی دوروسلا که استاد روان‌شناسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا است و مدرک معتبر روان‌شناسی دارد؛ درباره ویژگی‌هایی که نشان می‌دهند یک فرد خودشیفته است؛ صحبت کرده که در ادامه آن‌ها را نوشته‌ایم.

دیگران را به خاطر مشکلاتشان سرزنش می‌کنند

یک ویژگی رایج خودشیفتگی در بین این افراد این است که هیچ وقت مسئولیت اشتباهات خود را بر عهده نمی‌گیرند. ممکن است هر کسی را سرزنش کنند و مقصر بدانند به جز خودشان. پس در مواجه با افراد، اگر با این ویژگی مواجه شدید، مراقب باشید.

 

حس همدلی در این افراد کم است

یکی دیگر از ویژگی‌های بارز افراد خودشیفته این است که قادر نیستند به احساسات دیگران اهمیت بدهند و از این راه می‎توان بسیاری از این افراد را تشخیص داد.

مشاهده مقاله  11 کاری که نباید بعد از بیدار شدن از خواب انجام داد

 

همه چیز در ملاقات اول با آن‌ها فوق‌العاده به نظر می‌رسد

یکی از نشانه‌های اینکه شما با یک فرد خودشیفته ملاقات کرده‌اید، این است که در نگاه اول همه چیز در بهترین حالت به نظر می‌رسد و عالی است. توصیه من است، هرگاه دیدید در ظاهر همه چیز عالی است، دقت بیشتری به خرج دهید.

فرد خودشیفته

ممکن است به طرف مقابل خود خیانت کنند

افراد خودشیفته معمولاً مرزبندی روابط را جدی نمی‌گیرند، که باعث می‌شود وارد روابط دیگری شوند و طرف مقابل خود، به راحتی خیانت کنند.

 

کمبود اعتماد به نفس در این افراد دیده می‌شود

در اصل باید گفت که خودشیفته‌ها، اعتماد به نفس کافی ندارند و از نظر روان‌شناسی، نیازمند تعریف و تحسین فراوان هستند. آن‌ها بسیار جاه‌طلب و عاشق رقابت هستند و خیلی از افراد به اشتباه گمان می‌کنند که آن‌ها اعتماد به نفس بسیار بالایی دارند، در حالیکه واقعیت چیز دیگری است.

 

 

اگر کار خوبی در حق کسی انجام می‌دهند، انتظار تشکر بی‌انتهایی دارند

وقتی فرد خودشیفته برای کسی هدیه می‌خرد، انتظار دارد مقدار زیادی تشکر بشنود. این موضوع در محل کار نیز دیده می‌شود. مثلاً ممکن است کسی در کار به شما کمک کند و انتظار داشته باشد تا آخر عمرتان از او بابت این موضوع تشکر کنید!

 

فکر می‌کنند از هر نظر بالاتر و بهتر هستند

یکی ویژگی رایج در بین افراد خودشیفته این است که فکر می‌کنند بسیار مهم هستند و وجودشان بیشتر از دیگران اهمیت دارد. مثلاً نباید در فروشگاه مانند بقیه در صف بایستند. از این دسته موضوعات که آنان را جدا و بالاتر از دیگران نشان می‌دهد، نشانه خودشیفتگی است.


انضباط شخصی چیست؟

اغلب از انضباط شخصی به‌عنوان یک راه برای رسیدن به موفقیت یاد می‌شود. اما اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنیم؛ نه فقط موفقیت، بلکه برای رسیدن به هر هدفی، انسان‌ها نیاز به داشتن انضباط شخصی دارند. ممکن است یک نفر اصلاً علاقه‌ای به موفقیت مالی، علمی و… نداشته باشد و تنها هدفش، چند ساعت خواب آرام، به علاوه‌ی چند ساعت تفریح در روز باشد. حتی این فرد هم برای داشتن یک خواب باکیفیت و تفریحی لذت‌بخش، نیاز به داشتن انضباط شخصی دارد.

در این مطلب، قصد داریم شما را با مفهوم انضباط شخصی آشنا کرده و آموزش دهیم که چه‌طور می‌توانید آن را در زندگی خودتان به‌کار ببرید.

انضباط شخصی

انضباط شخصی چیست؟

انضباط شخصی، مجموعه فعالیت‌هایی هستند که یک انسان باید “طبق برنامه‌ریزی و زمان‌بندی” در زندگی اجرا کند. در دروس موفقیت فردی، مفهومی به نام مدیریت زمان وجود دارد. اگر شخصی علاقه‌مند به مدیریت کردن زمان روزمره‌اش باشد، باید بداند که برای رسیدن به این هدف باید در آغاز، انضباط شخصی را به‌عنوان یک اصل در زندگی خود اجرا کند.

فردی که متعهد به داشتن انضباط در زندگی باشد، در اصل، متعهد به انجام فعالیت‌های مفید روزانه است. حال ممکن است برخی از این فعالیت‌ها برای او خوشایند باشند و بعضی دیگر کمی ناخوشایند. شاید بتوانیم در یک تعریف ساده‌تر، انضباط شخصی را یک نیروی محرکه بنامیم که انسان را مجبور به انجام فعالیت‌های مفید کوچک و بزرگ روزمره می‌کند. فعالیت‌هایی که سرعت رسیدن به هدف را افزایش می‌دهند و از سردرگمی جلوگیری می‌کنند.

یک سوال: یادتان هست در دوران مدرسه و دانشگاه، چه چیزی باعث می‌شد که ساعت 6 یا 7 صبح از خواب بلند شوید؟  اغلب افراد صرفا به خاطر اینکه می‌دانستند “مجبورند”، هر روز رأس این ساعت‌ها از خواب بلند می‌شدند. باید قبول کنیم که همین اجبار، عادت سحرخیزی را در ما نهادینه می‌کرد.

مشاهده مقاله  چگونه نشانه‌های خودشیفتگی را در دیگران تشخیص می‌دهید؟

در انضباط شخصی، انسان باید همان‌طور که به سحرخیز بودن دوران مدرسه‌ی خودش متعهد بوده، به انجام تمامی فعالیت‌های کوچک و درشت طی روز هم متعهد شود. اما نکته‌ی مهمی که در این بین وجود دارد این است که: این بار دست زوری بالای سرِ ما نیست که حتی اگر نخواستیم، ما را به انجام فعالیت‌ها وادار کند. پس راهکار چیست؟ در ادامه، راهکارهای مهم انضباط شخصی را توضیح می‌دهیم اما قبل از آن شاید بهتر باشد کمی در مورد اهمیتش صحبت کنیم.

اهمیت وجود انضباط شخصی در زندگی

همان‌طور که گفتیم؛ انضباط شخصی، زیربنای مفهوم مدیریت زمان است و مدیریت زمان شاید یکی از مهم‌ترین نیازهای هر انسان برای رسیدن به موفقیت باشد. اما اهمیت انضباط شخصی به همین‌جا ختم نمی‌شود. بهتر است به عنوان مزیت بعدی آن، به جایگاه انسان منظم در اجتماع نگاهی داشته باشیم.

بارها دیده‌ایم که مردم نسبت به یک انسان منظم چه‌طور صحبت می‌کنند. احتمالا این جمله را شنیده باشید:((با فلانی قرار داشتم و او نیم ساعت زودتر از من در محل حاضر شده بود.)) همین یک جمله، به تنهایی می‌تواند جایگاه یک انسان عادی یا موفق را در ذهن مردم به‌شدت بالا ببرد.

علاوه بر این، انضباط شخصی باعث می‌شود اعتماد به نفس خودِ فرد افزایش پیدا کند. در نتیجه‌ی افزایشِ اعتماد به نفس، رفتارها تغییر می‌کنند. مردم همیشه یک انسان مقتدر را دوست دارند و اقتدار یکی از شاخصه‌های افرادِ با اعتمادبه‌نفس است.

اگر قصد داشته باشیم نتایج انضباط شخصی روی زندگی را به طور جزئی‌تر هم بررسی کنیم، در نهایت به این نتیجه می‌رسیم: انضباط شخصی تمامی زوایای زندگی انسان را دستخوش تغییرات مثبت می‌کند. از روابط عاطفی گرفته تا روابط اجتماعی، لذت از زندگی، رسیدن به اهداف و… تمامی این موارد را در گوشه‌ی ذهن خود نگه دارید، چون در ادامه و در بخش آموزش انضباط شخصی، به همه‌ی آنها نیاز داریم:

مشاهده مقاله  4 ترفند برای آن که بدون تسلیم شدن در زندگی به مسیرتان ادامه دهید

انضباط شخصی

آموزش انضباط شخصی

در بخش قبلی مطلب، به این نکته اشاره کردیم که برای داشتن انضباط شخصی، دیگر مثل دوران مدرسه، والدینی نیستند که ساعت 7 صبح به‌زور ما را از خواب بیدار کنند. از طرف دیگر مدیر مدرسه‌ای هم وجود ندارد که به خاطر ترس از او هم که شده، به انضباط در زندگی‌مان توجه کنیم. پس راهکار چیست؟ در اصل، ما انگیزه‌ی خود را از دست داده و راهکار ما، به‌دست آوردن دوباره‌ی آن انگیزه است!

دارن هاردی، در کتاب “اثر مرکب” خود می‌گوید:((قبل از اینکه هر عادتی را در زندگی خود بسازید، باید به چرایی آن بپردازید و آن‌قدر در موردش فکر کنید تا انگیزه‌ی شما از ساخت عادت مشخص شود.))

هدف اصلی ما، پیروی از عادت انضباط در زندگی است. اما چرا؟ واقعا چرا الان وقت‌تان را صرف مطالعه‌ی این کتاب می‌کنید و دوست دارید انسان منضبطی باشید؟ بیایید دلایل آن را بشماریم:

  • برای رسیدن به موفقیت؛
  • برای رسیدن به اعتمادبه‌نفس؛
  • برای افزایش رتبه‌ی اجتماعی؛
  • برای به دست آوردن احساس ارزشمندی و امثال آن.

صبر کنید! سراغ همان چرای اول می‌رویم:”برای رسیدن به موفقیت”. اما دوست دارید به موفقیت برسید که دقیقا چه اتفاقی بیفتد؟

  • از وجود خودم راضی باشم؛
  • در زندگی و جامعه تغییر ایجاد کنم،؛
  • انسان ثروتمندی شوم و زندگی رؤیایی داشته باشم؛
  • بتوانم با ثروتم به خانواده‌ی خود در داشتن یک زندگی شاد کمک کنم و امثال آن.

بار دیگر در یکی از این‌ها دقیق می‌شویم:((داشتن زندگی رؤیایی))، چه شیوه از زندگی را رؤیایی می‌بینید؟ یعنی قرار است بعد از ثروتمند شدن به چه چیزی برسید؟

  • یک ویلا‌ی لب ساحلی آرام؛
  • داشتن یک خودروی آخرین مدل؛
  • به دست آوردن یک همسر یا شریک زندگی فوق‌العاده؛
  • ساختن زندگی که سراسر خنده و شادی است و امثال آن.

برای یافتن مسیر زندگی درست کلیک کنید


رفع و درمان ترس از شروع کردن و اقدام در 8 قدم

همیشه اگر در یک جمع، از موفقیت، فرصت‌های به‌دست‌آمده برای پیروزی، کسب ثروت و… صحبت شود، چند نفری هستند که با چهره‌ای پشیمان، از فرصت‌هایی می‌گویند که در گذشته برای‌شان پیش آمده و نتوانسته‌اند به خوبی از آنها استفاده کنند که اغلب دلیل آن ترس از شروع کردن است.

البته اگر از این افراد در مورد چرایی عدم اقدام کردن سوال کنید، احتمالا با بهانه‌های مختلفی روبه‌رو می‌شوید. مثلا:((پدرم نگذاشت، دوستم پولم را پس نداد تا کارم را شروع کنم، شرایط اقتصادی به‌هم ریخت و…)) اما در نهایت تعداد کمی از آنها هستند که جرئت گفتن واقعیت را دارند:((از ریسک و شروع کردن ترس داشتم!))

درهرحال، ترس از شروع کردن و اقدام، یکی از مهم‌ترین علت‌هایی است که می‌تواند در مقابل موفقیت ما انسان‌ها مثل یک سد محکم قرار بگیرد و باعث شود چند سال بعد، به‌خاطر ناتوانی در شکستن این سدِ به‌ظاهر محکم، پیش خودمان شرمنده باشیم. اما یک سوال: به نظر شما افرادی که ترس از شروع کردن دارند، انسان‌های ترسویی هستند؟ در ادامه‌ی مطلب قصد داریم بعد از جواب به پرسش حاضر، در مسیر رفع ترس از عمل کردن، راهنمایی‌تان کنیم. با ما همراه باشید.

ترس از شروع کردن

آیا ترس از شروع کردن و اقدام، عادی است؟

ترس از شروع کردن، یکی از بزرگ‌ترین ترس‌های ما انسان‌هاست و جالب است بدانید که ترس‌های بزرگ، مثل ترس از ارتفاع، ترس از مرگ، ترس از صدای ناگهانی و… بین بیشتر انسان‌ها مشترکند.

به نظر شما، آن بندبازی که در ارتفاع چندده‌متری روی یک طناب راه می‌رود، قبل از پاگذاشتن روی طناب ترسی از انجام این کار ندارد؟ یا اصلا، از خودتان سوال کنید، آیا سخنرانی که برای بار پانزدهم روی سِن سخنرانی و در مقابل هزار نفر قرار می‌گیرد، از صحبت دربرابر یک جمعیت بزرگ نمی‌ترسد؟

شاید به شما کمک کند که بگوییم، طبق تحقیقات، بیشتر از 80 درصد سخنرانان حرفه‌ای هم که دست‌کم در طول عمرشان بیشتر از 20 سخنرانی بزرگ داشته‌اند قبل از شروع سخنرانی جدید باز دچار اضطراب و ترس می‌شوند. آن بندباز، کشتی گیر روی تشک، فوتبالیست معروف پشت ضربه پنالتی و همه و همه، از انجام دادن کار مقابل‌شان ترس دارند. اما همه‌ی این افراد موفق، یک ویژگی مهم دارند: آنها بر ترس خود غلبه می‌کنند!

سخنرانان، با تکنیک‌های مختلف، استرس‌شان از جمع را قبل از سخنرانی کاهش می‌دهند؛ فوتبالیست سعی می‌کند قبل از زدن ضربه‌ی پنالتی به چیزی فکر نکند و بندباز هم برای کاهش ترسش از شروع، به پایین پای خود نگاه نمی‌کند و امثال آن.

در نهایت؛ آن کارآفرین موفق هم که بارها توانسته در زندگی کاری خود موفق باشد و ده‌ها شغل و کارگاه تجاری را راه‌اندازی کند، قبل از انجام یک ریسک جدید، احساس ترس دارد ولی برای رفع آن اقدام می‌کند.

بنابراین، ترس از شروع کردن، برای شمایی که در ابتدای راه هستید و احتمالا تجربه‌ای در مورد راه‌اندازی کسب و کار و… را هم ندارید، یک موضوع کاملا عادی است و نباید به خاطر آن، انگ ترسو بودن به خودتان بزنید.

ترس از شروع کردن

راهکار چیست؟

انسانی که در شرایط مختلف زندگی احساس ترس می‌کند، ترسو نیست… اما انسانی که افسار زندگی خودش را به دست این ترس می‌دهد و هربار به خاطر آن از انجام فعالیت‌های مد نظرش شانه خالی می‌کند، شاید واقعا یک ترسو باشد.

انسان‌های موفق، همان‌هایی هستند که در ابتدای راه ترسیدند ولی با راهکارهای مختلف، بر ترس خود غلبه و راه خودشان را آغاز کردند. در نهایت، راهکار چیست؟ چه‌طور بر ترس خودمان از شروع کردن و اقدام غلبه کنیم؟ دقیقا برای یادگیری چگونگی انجام همین موضوع، اقدام به نوشتن این مطلب کردیم.

تکنیک‌های غلبه بر ترس از شروع کردن

در ادامه و در 8 قدم به شما آموزش می‌دهیم که چه‌طور باید بر ترس شروع کردن کارهای مهم، (مخصوصا راه‌اندازی کسب‌وکار) غلبه کنید. این متن به دو قسمت تقسیم می‌شود. در قسمت اول 6 راهکار برای رفع ترس از شروع کردن وجود دارد و در قسمت دوم، دو راهکار برای افرادی که هنوز ترس زیادی از شروع دارند و به‌نوعی، راهکارهای تکمیلی محسوب می‌شوند:

1_ دلیل اصلی ترس از شروع را مشخص کنید

اولین قدم برای غلبه بر ترس از شروع، تعیین دلیل اصلی آن است. به طور کلی، مهم‌ترین ترس‌هایی که در زندگی باعث می‌شوند ما از انجام یک کار خودداری کنیم عبارتند از:

  • ترس از بیمارشدن؛
  • ترسِ از دست‌دادن منابع مالی و به فقر رسیدن؛
  • ترس از مورد انتقاد دیگران واقع شدن؛
  • ترس از پیرشدن؛
  • و در نهایت ترس از مرگ.

احتمالا در مورد شروع کارها و اقدام کردن، با ترس از فقر و ترس از انتقاد روبه‌روییم. اینکه با خودمان فکر می‌کنیم در صورت شروع و شکست در کار، به فقر مالی می‌رسیم و بعد از آن، به‌شدت از طرف خانواده، دوستان و آشنایان مورد انتقاد قرار می‌گیریم. تا اینجا فهمیدیم که مهم‌ترین دلیلی که ما را از شروع کردن بازمی‌دارد چیست. اما بعد از آن چه؟

مشاهده مقاله  ظاهر مناسب کاری داشته باشید

2_ باورهای مخرب را از بین ببرید

به نظر خودتان، چرا باید این‌همه از شکست خوردن و فقر بترسید و فکر کنید که قرار است به آن دچار شوید؟ یا چرا به خاطر ترس از انتقاد، کارتان را شروع نمی‌کنید؟ برای رسیدن به جواب این سؤال، نگاهی به گذشته‌تان داشته باشید. انسان‌ها معمولا از چیزی می‌ترسند که قبلا مشابه آن را مشاهده یا تجربه کرده‌اند.

اغلب افرادی که می‌ترسند کسب‌وکار جدیدشان را شروع کنند؛ پدر، برادر، عمو یا یکی از اقوام نزدیک خود را دیده‌اند که بعد از اولین تصمیم برای شروع انجام کار، دچار شکست شده و بعد از آن هیچ موقع نتوانسته برای شروع دوباره اقدام کند. شاید هم به‌یادآوردن فلان دوست‌شان که بعد از شکست چه‌طور مورد انتقاد بقیه‌ی اطرافیان قرار گرفت، باعث شود ترس از انتقاد در ذهن آنها بزرگ‌تر شده و در نتیجه باعث ترس از شروع شود. حتی این ترس‌ها می‌تواند از مطالعه یا مشاهده‌ی داستان انسان‌های دیگر نشأت گرفته باشد نه حتما مشاهده‌ی نزدیکان.

بعد از اینکه توانستید دلیل اصلی ترس خود را شناسایی کنید، در مرحله‌ی دوم باید به رفع باورهای محدود کننده‌ای اقدام کنید که در مقابل شما ایستاده و نمی‌گذارند برای شروع اقدام کنید. چه‌طور؟ با دیدن الگوهای موفق!

در سطح وب به دنبال زندگینامه‌ی افراد موفق باشید… شما باید متوجه شوید که قرار نیست حتما بعد از شروع، شکست بخورید و مورد انتقاد قرار بگیرید. به جای اینکه آینده‌ی خودتان را با دیده‌ها و شنیده‌های منفی قیاس بگیرید، زندگی‌تان را با زندگی افراد موفقی مقایسه کنید که توانسته‌اند در مقابل ترس ایستادگی کنند و در نتیجه به موفقیت، ثروت، لذت و… برسند. هرچه الگوهای موفق را در داستان‌ها، زندگی نامه‌ها و حتی اطراف خود مشاهده کنید، بیشتر متوجه این موضوع می‌شوید که احتمال پیروزی شما چه‌قدر بالاست و قرار نیست حتما آینده‌ی سختی بعد از شروع منتظرتان باشد.

3_ موفقیت بعد از شکست!

تاکنون چند بار داستان افراد موفقی را شنیده‌اید که ابتدا شکست خورده‌اند و بعد از شکست، به موفقیت رسیده‌اند؟ نباید منکر این موضوع شویم که واقعا انسان‌های شجاعی که بعد از شکست خوردن باز هم به دنبال رؤیاهای خود می‌روند، به موفقیت‌های بزرگی می‌رسند؛ اما موضوع مهم‌تر این است: چرا تصور می‌کنید برای موفق شدن حتما باید شکست خورد؟!

متاسفانه، این، به یکی از باورهای محکم در ذهن ما تبدیل شده:((حتی اگر بعد از شروع هم شکست نخوری، در نهایت برای رسیدن به جایی که رؤیایش را داری، حتما باید شکست را تجربه کنی و از آن درس بگیری!))

خیلی از افراد موفق، در زندگی نامه‌ی خود ذکر کرده‌اند که قبل از رسیدن به این شرایط رؤیایی، دچار شکست شده‌اند و عزم راسخ‌شان برای شروع دوباره، سبب ایجاد موفقیت واقعی برای آنها شده. همین موضوع باعث می‌شود تا بسیاری از انسان‌های عادی تصور کنند پل رسیدن به موفقیت، فقط و فقط شکست خوردن است و از ترس آن شکست اولیه، دست به شروع کارها نزنند.


5 حقیقت جالب و خواندنی درباره روان و حافظه انسانها

حافظه تنها عنصر وجودی ما است که در عین حال که وجود خارجی دارد، وجود خارجی ندارد! در توصیف حافظه شاید مجبور شویم دست به دامن برخی مفاهیم انتزاعی شویم اما آن چه که برای ما اهمیت دارد آن است که حافظه انسان‌ها مهم‌ترین فاکتوری است که کمک می‌کند خودشان را بشناسند و در گذر زمان از هویت خود دست نکشند. مثلا به دلیل همین حافظه است که افراد قادر هستند خاطرات کودکی خود را جمع‌آوری کنند و کلیدی‌ترین نقطه دوران زندگی خود را در این مدت ردیابی نمایند. یا به خاطر وجود حافظه انسان‌ها است که فرآیند کسب تجربه اتفاق می‌افتد و افراد به خودشناسی می‌رسند.

شاید همه ما تصور کلیشه‌ای و رایجی درباره حافظه داشته باشیم. مثلا حافظه همان کابینتی است که تک تک رویدادهای زندگی در آن جاخوش کرده‌اند و هر بار که آن را باز کنیم خاطرات خوب و بد زندگی تداعی می‌شوند. و یا حافظه جایگاهی برای ذخیره بیت‌های اطلاعاتی است که می‌تواند گذشته را با آینده ما گره بزند.

بر خلاف تصورات کلیشه‌ای که ما از حافظه دارید حقایق گسترده‌تر و خواندنی‌تری توسط دانشمندان و روان‌شناسان در این حوزه بررسی شده است. برای آشنایی با این حقایق این مطلب را از دست ندهید.

5 حقیقت جالب و خواندنی درباره روان و حافظه انسان‌ها

احتمالا تا کنون برای بهبود حافظه از روش‌های طبیعی و البته روش‌های متداول دیگری بارها و بارها اقدام کرده‌اید. به هر حال هر کسی در برهه‌هایی از زندگی خود فراموشی را تجربه کرده است، به ویژه هنگامی که مشغله زندگی زیاد باشد. در حالی که این مساله یک اتفاق کاملا طبیعی است. البته داشتن حافظه ضعیف می‌تواند خسته‌کننده باشد و ژنتیک نقش مهمی در از دست دادن حافظه دارد؛ به خصوص در شرایط بروز بیماری‌های عصبی جدی مانند بیماری آلزایمر. با این حال تحقیقات نشان داده است که رژیم غذایی و شیوه زندگی نیز تاثیر زیادی بر بهبود حافظه دارند.

مشاهده مقاله  مروری بر نقش نگرش و رفتار در علم روان‌شناسی

چرا حافظه انسان‌ها ضعیف می‌شود؟

شاید از خودتان بپرسید که چرا باید اصلا چیزی را فراموش کنیم در حالی که زمان زیادی صرف یادگیری آن کرده‌ایم. در پاسخ باید گفت که دلایل زیادی برای فراموش شدن وجود دارد. اولین دلیل به زوال حافظه به مرور زمان برمی‌گردد که باعث می‌شود ذهن نتواند اطلاعات ثبت شده را فراخوانی کند. دلیل بعدی کمی پیچیده‌تر و به خاطر تداخلات ذهنی است. مثلا سعی داریم اسم فردی را به خاطر بسپاریم اما به دلیل شباهت چهره این فرد با یکی از دوستانمان، آن‌ها را با اسامی مشابه خطاب می‌کنیم.

فرمانروایی حافظه در مراکز مغزی

این مراکز مختلف مرکزی هستند که باعث حافظه و ماندگار شدن حقایق در ذهن ما می‌شوند. مرکز هیپوکامپ مهم‌ترین بخشی است که در سیستم اعصاب مرکزی ما باعث تبدیل خاطرات کوتاه مدت به خاطره یا حافظه بلند مدت می‌شود. به دستگاه لیمبیک یکی دیگر از مراکز مغزی است که به صورت متمرکز در احساسات و بروز عواطف ما نقش دارد. حتی احساساتی نظیر گرسنگی و تشنگی هم از این مرکز ناشی می‌شوند.

حافظه انسان‌ها

به طور کلی فرآیندهای پیچیده‌ای نظیر شکل دادن، شناسایی و طبقه‌بندی خاطرات به واسطه سیستم هیپوتالاموس انجام می‌پذیرد. ناحیه هیپوکامپ در واقع یکی دیگر از نواحی موثر مغزی در یادگیری است و اگر می‌بینید یادگیری شما در همان مرحله اول با شنیدن یا دیدن صورت می‌پذیرد به واسطه ناحیه هیپوکامپ است که به صورت قرینه در دو طرف قرار دارد.

فراموشی و آلزایمر در اثر آسیب و یا تحلیل تدریجی ناحیه هیپوکامپ مغز صورت می‌گیرد. دقت کنید که نواحی مختلف مغزی و ساختار آن‌ها به صورت مستقیم متاثر از سن افراد هستند.

مشاهده مقاله  برای مدیریت افکار گمراه ‌کننده‌ که بر روح و روان ما چیره می‌شوند

اگر به دنبال سلامت و تندرستی ذهن خود هستید باید یک تعادل مثبت میان رژیم غذایی، فعالیت روزمره و استراحت ذهنی خود برقرار کنید.

حافظه کوتاه مدت نمی‌تواند پایدار و قطعی بماند

حافظه کوتاه مدت ما ظرفیت محدودی دارد و نمی‌توان از این حافظه انتظار به خاطر سپردن و یادآوری آیتم‌های مختلف را در زمان اندک داشت. دانشمندان تصور می‌کنند با استفاده از حافظه کوتاه مدت تا 7 آیتم را هر 20 تا 30 ثانیه یک بار می‌توان به خاطر سپرد. این حافظه با ترفندهای مختلف ارتقا پیدا می‌کند.

یکی از راه‌های بهبود حافظه کوتاه مدت انسان استفاده از ترفندهایی برای ماندگارتر کردن آن نظیر تکه تکه کردن وقایع است. به طور کلی گروه‌بندی، یکسان‌سازی و تکرار باعث تثبیت حافظه کوتاه مدت افراد می‌شود.

حافظه انسان‌ها

برای تثبیت حافظه، از آزموده شدن نترسید!

با وجود تمام نفرتی که نسبت به تست و امتحان وجود دارد اما محققان همچنان معتقدند بهترین راه برای مطمئن شدن از قدرت یادگیری و به خاطر سپرده شدن مطالب توسط افراد، آزمودن آن‌ها است. به علاوه مشخص شده است دانش‌آموزانی که مطالعه می‌کنند و به مدت طولانی با امتحانات مختلفی آزموده می‌شوند قدرت بیش‌تری در فراخوانی اطلاعات دارند.

حافظه انسان‌ها

یادگیری به افزایش قدرت حافظه می‌کند

حافظه انسان‌ها به واسطه یادگیری تقویت می‌شود. یادگیری بیش‌تر به قدرت تمرکز کمک می‌کند. برای افزایش حافظه به دقت و مشتاقانه بر روی یک کار با یک هدف خاص در ذهنتان تمرکز کنید. هدف این است که توجه دقیقی به آن داشته باشیم. برای مثال می‌توان به امتحان دادن، پر کردن جدول و یا خواندن یک کتابچه راهنمای دستورالعمل اشاره کرد. در دنیای امروزه که اطلاعات به سرعت برق و باد به سوی ما سرازیر هستند و ما هفت روش مختلف را در یک زمان به کار می‌گیریم باید تلاش زیادی برای تمرین هنر تمرکز داشته باشیم.

 

اگر در انتخاب مسیر زندگی خود دچار تردید شده اید، با ما همراه شوید.


زندگی در زمان حال. در حال زندگی کنیم

در روزهای پایانی سال 2017، من یک پرواز 13 ساعته به شیلی داشتم و قصدم این بود که در سال جدید، در ارتفاعات پاتاگونیا به کوهپیمایی بپردازم. زمانی که به مقصد رسیدم، فهمیدم باید کاری کنم تا بتوانم خودم را با 5 ساعت تفاوت زمانی که بین کالیفرنیا و شیلی بود وفق دهم.

من می خواستم تعطیلات فعال و پرکاری داشته باشم. بنابراین ساعت 3 صبح کاملا بیدار بودم، چرا که جت لگ (اختلال ساعت داخلی بدن) در برنامه من جایی نداشت!

افراد راه حل های زیادی را برای مقابله با تاثیرات پروازهای طولانی مدت و تفاوت زمان محلی پیشنهاد می کنند. من معتقد هستم شما فقط باید دو کار ساده انجام دهید.

اول، در زمان پرواز به میزان مناسبی آب بنوشید تا آب بدنتان تامین شود. دوم، وقتی هواپیما فرود می آید به سرعت تلاش کنید خودتان را با زمان محلی وفق دهید.

لحظه ای که زمان در کشور خانه خود را محاسبه می کنید، خود را به دردسر انداخته اید. اگر وقتی به مقصد می رسید هوا روشن است، حتی در صورتی که بدنتان به شما می گوید نیاز به استراحت دارید، بیدار مانده و بیرون بروید.

تمرکز بر روی اینکه الان کجا هستید و زندگی در زمان حال، به جای تمرکز بر جایی که از آن آمده اید می تواند در کسب و کار هم صدق کند. اغلب اوقات، کمپانی ها به دلیل اینکه به جای نوآوری برای آینده در موفقیت های گذشته خود سیر می کنند، شکست می خورند. همه ما گاهی اوقات از امروز خود غافل شده و در مشکلات دیروزی غرق می شویم.

مشاهده مقاله  10 نکته برای داشتن بهترین زندگی

تمرکز بر زمان حال

اگر تمرکز بر روی زمان حال می تواند به شما کمک کند خود را با زمان محلی وفق دهید، حتما می تواند به کسب و کارتان نیز کمک کند. اینجا چهار روش برای زندگی در زمان حال معرفی کرده ایم.

  1. برای زندگی در زمان حال روز خود را با ورزش شروع کنید

هر روز صبح، من ساعت 5:30 بیدار می شوم و با سگ هایم به پیاده روی می روم. پیش از آنکه خانه را برای پیاده روی ترک کنم، ایمیل هایم را چک می کنم تا ببینم آیا در شب گذشته اتفاق خاصی افتاده است یا خیر. همچنین تقویم را نیز چک می کنم تا ببینم دقیقا امروز چه روزی است.

وقتی از بیرون رفتن لذت می برم، در هوای تازه نفس می کشم و سعی می کنم کاملا در لحظه زندگی کنم. وقتی شروع به کار می کنم، سرحال و متمرکز هستم و کاملا برای یک روز تازه آمادگی دارم.

روز خود را با ورزش شروع کنید

  1. ابتدا کارهای چالش برانگیزتر را انجام دهید

در روز سال نو، من در ارتفاعات پاتاگونیا به کوه نوردی پرداختم. 13.8 مایل سخره نوردی سخت و سنگین، یکی از سخت ترین کارهایی بود که من تا به حال انجام داده بودم. پس از آن، هر چالشی که در سال 2018 با آن رو به رو شوم ساده تر به نظرم خواهد رسید.

حالا من هر روز ابتدا به سخت ترین و چالش برانگیزترین کارم می پردازم. پس از اینکه سخت ترین کارم را انجام می دهم، ذهنم برای تمرکز روی چیزهای دیگر خالی می شود.

  1. از پشت میزتان بلند شوید

مردم اغلب پشت میز نشستن را با متمرکز بودن قاطی می کنند. اما جالب است بدانید که نشستن در یک جای ثابت برای ساعات طولانی همیشه باعث حواس پرتی و عدم تمرکز می شود. تغییر محیط کار برای متمرکز بودن عالی است.

مشاهده مقاله  شخصیت شناسی: زخم‌های روحیِ پنهانی که به زندگی امروزه‌ی شما شکل می‌دهند

من به تماس های تلفنی به چشم فرصتی عالی برای بیرون رفتن از دفتر نگاه می کنم. راه رفتن و حرف زدن از طرفی به من برای تمرکز بر روی مکالماتم کمک میکند و از طرف دیگر من را از کامپیوتر و ایمیل ها، پیام ها و خبرهای شبکه های اجتماعی دور نگه می دارد.

از پشت میزتان بلند شوید

  1. در قرارهای ملاقات، دستگاه های الکترونیکی را از خود دور کنید

پس از آنکه پروفسور سوزان دینارسکی، استاد دانشگاه میشیگان مقاله ای را مطالعه کرد که در آن اثبات شده بود دانشجویانی که در کلاس درس از لپتاپ استفاده می کنند، کمتر از دانشجویانی که از مداد و کاغذ استفاده می کنند درس را متوجه می شوند، مجددا استفاده از دستگاه های الکترونیکی را در کلاس های درسی خود ممنوع کرد.

ملاقات‌های کاری معمولاً نسبت به کلاس‌های درسی، نیاز به تمرکز و همکاری بیشتری دارد. اما نه وقتی که دستگاه‌های الکترونیکی تمرکز اعضا را به هم می‌ریزد. وقتی همه افراد لپ‌تاپ، تبلت و موبایل‌های خود را کنار بگذارند، قرارهای ملاقات شما متمرکزتر و پربارتر خواهند شد.

تمرکز و زندگی در زمان حال به‌منظور مقابله با جت لگ، به شما کمک می‌کند بیشتر از تعطیلاتی که به‌دقت برای آن برنامه‌ریزی کرده‌اید لذت ببرید. اگر همین کار را در شغل خود نیز انجام دهید، می‌توانید مؤثرتر بوده و در کسب‌وکار خود درآمد بیشتری داشته باشید.