قانون پارکینسون چیست؟
قانون پارکینسون میگوید: مقدار زمانی که برای انجام یک کار صرف میکنیم، همان زمانی است که به در فکرمان برای آن در نظر گرفتهایم. به زبان سادهتر، پارکینسون میگوید: اگر برای انجام دادن پروژههای دانشگاهی خودتان، حدود 8 ساعت وقت در نظر بگیرید، آن را طی 8 ساعت به اتمام میرسانید. در مقابل، اگر فرد دیگری با تواناییهای مشابه شما، برای همین پروژه 4 ساعت زمان در نظر بگیرد، آن را در همین زمان گفته شده به اتمام میرساند!
البته گسترهی قانون پارکینسون به همینجا محدود نمیشود. در ادامهی این مطلب، قصد داریم علاوه بر تعریف دقیق این قانون، جزئیات آن را هم برای شما بیان کرده و آموزش دهیم که به کمک چند راهکار مختلف، بر پارکینسون غلبه کرده و زندگی هدفمندتری داشته باشید:
قانون پارکینسون چیست؟
((هر فعالیت، همان اندازه طول میکشد که برایش زمان در نظر بگیرید.))
این دقیقا جملهای بود که حدود 60 سال پیش “سایریل نورث کوت پارکینسون” آن را روی جلد مجلهی “اکونومیست” چاپ کرد. همین یک جمله، به بهانهای برای ساختهشدن و گسترش قانون پارکینسون تبدیل شد. البته نویسنده، آن را در قالبی طنزگونه بیان کرده بود و قصدش از بیان این موضوع، کنایه به بازدهی پایین کارمندان در ادارات بود. اما به مرور و در آینده، آن را گسترش داده و در نهایت با نوشتن کتابی با اسم قانون پارکینسون، آن را به یک قانون معروف تبدیل کرد. اما در نهایت قانون مذکور به چه چیزی اشاره دارد؟
احتمالا شما هم بارها این تجربه را داشتهاید که انجام یک کار را به دفعات پشت گوش انداختهاید و سرانجام، مجبور شدهاید که آن را در مدت زمان بسیار کوتاه به اتمام برسانید.
مثلا زمانی که در مقطع راهنمایی، امتحان زبان فارسی داشتید به جای استفاده از وقفهی 2 روزه، کل کتاب را دقیقا در شب امتحان مطالعه کنید. یا در مثالی دیگر، پروژهای که باید در زمان مقرر به مدیر شرکت یا استاد دانشگاه تحویل میدادید و آن را دقیقا در مدت یک شب تا صبح (آخرین مهلت) به اتمام رساندید؛ در حالی که بقیهی افراد برای انجام آن، زمان بیشتری صرف کرده بودند.
پارکینسون میگوید هرچه اندازه و حجم چیزی بزرگتر شود، در مقابل، بازخورد و بازدهی آن کاهش پیدا میکند. این قانون عنوان کرده که حتی اگر شما برای کارهای پیش پا افتاده که میتوان آنها را در 5 ساعت به اتمام رساند، 2 روز وقت بگذارید، صرفا به کاهش کیفیت آن کمک کردهاید و این زمان اضافه باعث دریافت بازخورد بهتر در آن نخواهد شد.
با یادآوری همین مثالها بهخوبی متوجه میشویم که پارکینسون در مدیریت زمان واقعا کار میکند. اما قبل از اینکه سراغ راهکارهای غلبه بر قانون پارکینسون برویم، بهتر است کمی هم در مورد این قانون در جوانب دیگر زندگی صحبت کنیم:
دیگر کاربردهای پارکینسون
در بالا گفتیم که پارکینسون بیان میکند: هرچه چیزی را بزرگتر کنیم، بازخورد آن کمتر میشود! اما منظور چیست؟ با یک مثال بهتر آن را متوجه میشویم:
شاید بعضی از شما، با نحوهی تقسیم کار در آشپزخانه رستورانها و مجموعههای غذایی بزرگ آشنا باشید. روند کار این مجموعهها به این صورت است که یک یا دو نفر، برای سرو و تولید غذاهای مخصوص در هر بخش آشپزخانه مشغول به کار میشوند. مثلا بخش غذاهای دریایی دو نفر نیرو نیاز دارد و در مقابل بخش غذاهای فست فودی به دلیل سفارش بیشتر، سه نفر نیرو.
اگر تجربهی مشاهدهی فعالیت نیروهای رستورانها از نزدیک را داشته باشید، یک نکتهی خیلی جالب نظر شما را جلب میکند: در بعضی مواقع کاری که به دو یا سه نفر واگذار میشود، میتواند با فعالیتهای همان یک نفر هم به انجام برسد!
این، تجربهی یکی از دوستان است: در بخشی از رستوران، دو نفر نیرو فعالیت میکردند، بعد از زمانی دو نیرو به صورت همزمان از کار در آشپزخانه استعفا داده و به دلیل کمبود نفر، یک نیروی جدید بعد از استخدام شدن، جای آنها قرار گرفت. بسیار جالب بود که نیروی جدید علاوه بر انجام تمام فعالیتهای نیروهای قبلی، گهگاه زمان آزاد به دست آورده و به کمک بخشهای دیگر در رستوران هم میرفت!
این، دقیقا یکی دیگر از قوانین پارکینسون است. طبق این قانون، اگر کاری را که یک نفر در حال انجام آن است به پنج نفر بسپاریم، بعد از گذشت زمانی میفهمیم که انجام این فعالیت واقعا به 5 نیرو نیاز دارد! این، یعنی همان بزرگتر شدن و کاهش بازخورد.
نکته: متاسفانه بسیاری از کارفرماها در کشور ایران دچار یک مشکل مرتبط با پارکینسون هستند. آنها بهجای مشاهدهی بازخورد واقعی، نظر خودشان را صرفا به زمان کار معطوف میکنند. یعنی نیرویی را که برای انجام فعالیتهای خودش یک ساعت زمان بیشتری را در محل کار میماند، تشویق میکنند؛ اما در مقابل، به نیرویی که با افزایش توان خود، فعالیتها را با کیفیت و سریعتر از زمان مقرر انجام میدهد اهمیتی نداده و حتی او را متهم به کمکاری میکنند. این اشتباه یکی از بدترین اشتباهات مدیریتی است که باعث کاهش بازخورد از فعالیت نیرو در کل مجموعه خواهد شد.
تعریف و کاربرد دیگر قانون پارکینسون، مربوط به دخلوخرج و صرف هزینههاست! طبق این قانون، مهم نیست انسانها چهقدر درآمد داشته باشند؛ هزینهی آنها همیشه با درآمدهایشان برابر میشود.
به همین دلیل است که میبینیم یک کارگر با حقوق یک میلیون تومانی در هزینههای زندگی دچار مشکل میشود و در مقابل یک کارمند دولتی با حقوق بیشتر از 5 میلیون تومان هم هنوز در مورد دخلوخرج منزل خود گلایه دارد. این موضوع، جواب آن سوالی است که خیلی از انسانها در ذهن خود دارند؛ چرا نمیتوانم پولی پس انداز کنم؟
علاوه بر موارد بالا، قانون پارکینسون در موارد جزئیتر هم وارد شده و ذهن ما را مشغول میکند:
به نظر شما چرا زمانی که هاردِ رایانهی شما صرفا 250 گیگابایت حافظه داشت، همهی آن پر میشد و در مقابل، امروز که لپتاپ جدیدتان یک ترابایت (1000 گیگ) فضا دارد، باز هم تمام منابع آن پر شده و دائما مجبور به خالی کردن فضایش میشوید؟
یا اصلا چرا حتی زمانی که برای مدیریت بهتر لباسهای خودمان در اتاق، یک کمد لباسی دیگر اضافه میکنیم، باز هم کمد جدید سریعا پر شده و فضای خالی در آن دیده نمیشود؟ اگر کمی به زندگی اطراف خودمان فکر کنیم، میبینیم این قانون لعنتی همه چیز را در خودش حل میکند!
برای مشاوره خانواده می توانید اینجا را کلیک کنید